یا اباعبدالله...

جز مهر انتظار زخوبان نمی رود...

۲۸ مطلب با موضوع «فرهنگی» ثبت شده است

مظلوم پرورش

آموزش و پرورش ما امروز
آموزشِ به پرورش نرسیدن است!

einlam.ir

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
سید

وهابیت، پایانی بر یک آغاز؟ یا آغازی بر یک پایان؟(از استاد جهانگیری)


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
سید

چه دعاها که نکردم..!!

هیچکس نفهمید...

و هیچکس نخواهد فهمید

من برای رسیدن به تو

          چه دعاها که نکردم..!!


می کشی مرا حسین...

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
سید

سبک زندگى

غالبا سبک زندگی ما یعنی عادات و طرز رفتار و گفتار ما خیلی بیشتر از افکار ما بر روحیات ما تاثیر گذارند. شما بگو چگونه زندگی میکنی، لباس میپوشی و چه رسمهایی را رعایت میکنی، تا من بگویم از چه احساسات و علائقی برخوردار هستی و حتی چگونه می اندیشی. به همین دلیل دین بر تنظیم رفتار انسان خیلی تاکید دارد.
استاد پناهیان
۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
سید

دغدغۀ فرهنگ

حسین علیه السلام

دغدغۀ فرهنگ اسلامی داشت

و وزرات ارشاد دولت یزید

گندش را در آورده بود

حسین علیه السلام

با مدیرت جهادی

خالق فرهنگ عاشورا می شود

تا تاریخ بداند

برای فرهنگ

باید چه بهایی پرداخت

و تکلیف امروزما چیست.



einlam.ir

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
سید

شانه های خسته زمین

پیامبری

روی شانه های خسته زمین

فرود آمد

زمین فرصت بهار پیدا کرد...

          فَسَجَدَ الْمَلَائِکَةُ کُلُّهُمْ أَجْمَعُونَ


۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
سید

پشت پرده از «ملا» تا «روحانی»

گاهی رویدادهای تاریخی، واژه‌ها را می‌سازند و گاه این واژه‌ها هستند که روند تاریخ را می‌رانند. هرچه باشد این را نمی‌توان انکار کرد که تغییر هر واژه، نشانی از تغییری بزرگ یا کوچک در بستر تاریخ دارد.

به آنان که در مدرسه علمیه‌ای درس دینی تحصیل یا تدریس کند، در لسان عوام یا بیان خواص، از عنوان‌هایی چون «آخوند»، «میرزا»، «ملا»، «شیخ»، «روحانی» و… استفاده می‌شود که در دوره معاصر، برخی از آنها کمتر و برخی بیشتر به کار می‌روند. چرایی ظهور این واژگان و نیز راز فراوانی استعمال در عهدی و کاهش آن در عصری دیگر، خود در آسیب‌شناسی حوزه‌های علمیه بسیار کارساز است. در این نوشتار به واکاوی دو واژه «ملا» و «روحانی» می‌پردازیم.

یکم: ملا یعنی

دوم: تفاوت جوهری اسلام با دیگر ادیان در این است که آنان فقط آموزه‌های معنوی پیشنهاد می‌کنند و محتوای دینشان تنها ورای این دنیا سخن می‌راند. ولی اسلام نه‌تنها از «آخرت» که از «دنیا» هم سخن می‌گوید. اگر از قوس صعود معنوی در بهشت حرف می‌زند از بایسته‌‌ها و نبایسته‌‌ها در ریزترین کردار این دنیایی هم‌ سخن‌ها دارد. اسلام فقط «دین معاد» نیست، بلکه «آئین معاش» هم هست؛ لذا دنیا را کشتزار آخرت قرار داد و فرمود: «لا معاد لمن لا معاش له».

سوم: اسلام‌پژوهان راستین که در مدرسه‌های علمیه به تحصیل و تدریس مشغول بودند، هماره هم «دغدغه معنویت» بشر را داشتند و هم «درد معیشتش» را. هم از «فلاح در دین» گفتند و هم از «نجاح در دنیا». لذا هم «روش زیستن در این جهان جسمانی» گفتند و هم از «منش زندگی در عالم روحانی». لذا این دین‌پژوهان را «ملا» می‌گفتند.

چهارم: مسیحیت، فقط «آئین اخروی» است و از «امور دنیوی» گویی خبری ندارد. زین رو در سده‌های میانه آن‌گاه که ناگزیر بر کرسی قدرت و حکومت که امری دنیایی بود نشستند، گله‌ها و شکوه سرگرفت که کار قیصر به قیصر بسپار. کلیسا را با امور دنیوی چه پیوند! زین سبب، عالم کلیسا را «روحانی» (spritualman) می‌خواندند و بس.

پنجم: جهان اسلام دو دوره ترجمه انبوه را گذرانده است یکی در «عهد عباسیان» بود و دیگر در «عصر قاجار». دقت کنیم در دوره ترجمه فقط این متون نبودند که ترجمه شدند بلکه فرهنگ‌ها هم برگردان شدند. لذا در هر دو دوره، با بیشترین شبهه‌ها روبه‌رو شدیم. به عبارت دقیق، برای نمونه وقتی برای تبیین و تفهیم به مخاطب، به دنبال معادلی برای کشیش می‌گشتند «عالم دین» در اسلام را برگزیدند (بخوانید: ذبح کردند) تا شاید خوب (!) ترجمه گردد؛ و شاید مخاطب، معنای آن را نیک بفهمد. اینجا بود که آنچه نباید، شد؛ یعنی عالم مسیحی با عالم اسلامی مقایسه و تطبیق شد و در پی آن، عالم اسلامی هم روحانی قلمداد شد، نه ملا.

ششم: اینکه می‌گویم، نه از باب این است که «ما هر مشکلی را به گردن آمریکا و… می‌اندازیم»، بلکه هرچند تلخ است ولی باید پذیرفت که در تغییر واژه ملا به روحانی در عهد قاجار، دشمن درصدد تفکیک دین از دنیا در جهان اسلام بود تا مدل مسیحیت را برای ما هم تجویز کند؛ و این آغاز سکولاریسم بود؛ به همین سادگی!

راستی اگر بپرسند: «مگر شما روحانی نیستید؟ شما را به شئون دنیوی چه کار!» چه پاسخی داریم؟

یادمان باشد مبادا در نقشه دشمن نقش‌آفرینی کنیم!

مباد با عناوینی که دیگران بر قامت ما دوخته‌اند، قامت خود را خم کنیم!

نه اسلام، مسیحیت است و نه عالم اسلامی فقط یک روحانی.

به یاد بسپاریم که قلمرو کار خود را تحدید نکنیم که این خود تهدیدی بر هویت ماست.

این نوشتار در این نگاشته به بخشی از پشت پرده یک توطئه پرداخت. سکانس بعد نمایش یک پشت پرده دیگر و… الخ

نویسنده: یحیی جهان‌گیری (سهروردی)، دانشجوی دکتری مؤسسه بین‌المللی مطالعات اسلامی.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
سید

این دل بی قرار توست...حسیــــن ع

میان

این همه ای که هستند همیشه

نمی دانم چرا

          این دل بی قرار توست...حسیــــن ع



yalatif.blog.ir 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
سید

اصل زندگی همان علاقه‌هایی است که به دست نیاورده‌ای

اصل ماجرا در جریان مدیریت علاقه‌های خود، آن‌جایی است که شما می‌خواهی با برخی از علاقه‌های خودت مخالفت کنی. و الا آن جایی که انسان می‌خواهد با علاقه‌های خودش موافقت کند که هنر نکرده و اتفاق خاصی نیفتاده است.
اصل زندگی آن چیزهایی که به‌دست آمده‌اند نیست، اصل زندگی همان علاقه‌هایی است که به دست نیاورده‌ای یا علاقه‌هایی که می‌خواهی با آنها مخالفت کنی.
اصل زندگی در آن بخش تلخ ماجراست.
به همین دلیل گفتیم که «نخ تسبیح همۀ فضائل، مخالفت کردن با هوای نفس است» امیراالمؤمنین(ع) می‌فرماید: «نظام دین، مخالفت با هوای نفس است؛ نِظَامُ‏ الدِّینِ‏ مُخَالَفَةُ الْهَوَى‏»(غررالحکم/ص721)

حاج آقا پناهیان
۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
سید

رضای خدا

یعنی خیّری پیدا نمی شود

برای رضای خدا

مرا بسازد؟!


einlam.ir
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
سید

غریبه شده ایم با هم

دائم به جنگ هم می رویم...

غریبه شده ایم,

من و این روح با هم

مدت هاست در من ندمیده ای..!!

          فَإِذَا سَوَّیْتُهُ وَنَفَخْتُ فِیهِ مِن رُّوحِی


yalatif.blog.ir
۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
سید

فضای فرهنگ باید از فضای سیاسی جدا شود

حجت‌الاسلام و المسلمین علیرضا پناهیان مشاور رئیس نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه‌ها در مورد اهمیت موضوع فرهنگ گفت: جدا از حساسیت ذاتی امر فرهنگ و عقب‌ماندگی‌هایی که ما در بخش احساسی و فعالی فرهنگی داریم، که قبلاً هم تحت عنوان سبک زندگی مقام معظم رهبری به این آسیب‌ها اشاره کرده بودند، به‌مرور نظر خاصی میان مدیران جامعه به وجود آمده که گویی طی این سال‌ها امر فرهنگ یک امر تخصصی دیده نمی‌شود و دست‌خوش سلیقه‌های سیاسیون و افکار برخی از افرادی که از اعتبار کافی فرهنگی برخوردار نیستند، قرار می‌گیرد.

*** فضای فرهنگ باید از فضای سیاسی جدا شود

مشاور رئیس نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه‌ها با تأکید بر اینکه باید فضای فرهنگ جامعه از فضای سیاسی جدا شود و به‌عنوان موضوعی تخصصی به آن نگاه شود، تصریح کرد: فضای فرهنگ باید استانداردهایی داشته باشد و مطالبه‌گری عموم مردم هم در ارتباط با فرهنگ و مسائل فرهنگی و ارتقای آن، افزایش یابد. همان‌طور که درباره مسائل پزشکی، علمی و موضوعات خاص فنی و مسائل نظامی هرکس نمی‌تواند اظهار نظر کند و جریان‌های سیاسی نمی‌توانند به‌میل خودشان آنها را تحت تأثیر قرار بدهند، مسئله فرهنگی نیز یک مسئله تخصصی شود.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
سید

فطرت؛ ترازوی تشخیص حق از باطل

پیغمبر اکرم (ص) فرمود: شما ترازو دارید، نهان و نهاد شما یک ترازوی خوبی است؛این یک تشبیهی است بین فطرت و طبیعت. فرمود: شما دستگاه گوارشتان، این معده‌هایتان، این روده‌هایتان خالی است. وقتی غذا خوردید، پر می شود. امّا این معده، این روده آیا مثل دبّه خالی است که حرفی برای گفتن نداشته باشد یا یک ترازوی خوبی است ؟! 
الآن شما در این دبّه، وقتی خالی است؛ عسل بریزی، جا دارد. سم بریزی، جا دارد. دبّه اعتراض نمی کند که این سمّ است! چون دبّه حرفی برای گفتن ندارد.  شما اگردر یک تُنگ آب، چه بلوری، چه غیر بلوری؛ آب آلوده بریزی، قبول می کند. آب زلال بریزی، قبول می کند. چون این تُنگ، تُنگ است؛ نه ترازو، نه آزمایشگاه! هر چه به آن دادید، قبول می کند. 
اما آیا این معده و روده ما هم همین طور است؟ هر غذائی به آن بدهیم، قبول می‌کند؛ یا اگر آن غذا سالم و صحیح باشد، جذب می‌کند. اگر مسموم باشد، بالا می‌آورد؟! بالا می آورد یعنی چه ؟ چرا آدم غذای آلوده را، مسموم را که خورد، بالا می آورد؛ تهوّع به او دست می دهد ؟ یعنی این دستگاه حرفی برای گفتن دارد. می‌گوید: من جای این‌ها نیستم. من که دبّه نیستم، هر چه خواستی در آن بریزی! این بالا آوردن، یعنی حرف زدن. یعنی من این را قبول ندارم. اماچه کسی این روده و معده را آفرید؟ ذات أقدس إله آفرید. این را با زبان و با منطق آفرید که اگر چیزی را قبول نداری، پس بزن. این هم پس می زند. این مال روده ما، معده ما، طبیعت ما، مربوط به خورد و خوراک ما. 
در فطرت ما هم یک چنین ترازویی هست؛ منت‌ها قوی تر، دقیق‌تر و حساس تر! این را وجود مبارک پیغمبر فرمود.بالأخره بعضی چیزهاست که معلوم است خوب است، بعضی چیزهاست، معلوم است بد است. این دیگر احتیاج به فکر ندارد؛ این جزء بدیهیّات است. غارت کردن، تجاوز کردن، سوخت و سوز مال مردم، تعدّی؛ این‌ها یک چیز بیّن الغَیّ است. بعضی از چیز‌ها که محصول کسب آدم است، کسب حلال است؛ این‌ها بیّن الرّشد است. امّا براساس: قِفْ عِندَ الشُّبَهات (1)، یک مشکوکاتی هم داریم! کارهای مشکوک، حرف های مشکوک، رأی های مشکوک، آراء مشکوک است! این که فرمودند‌: إنَّمَا الاُمُورْ ثَلاثَه؛ بَیّنٌ الرُشدٌ، بَیّنٌ الغَیٌّ، شُبَهاتٌ بِینَ ذلِکْ‎ (2). شبهات هم هست.
فطرت، ترازوی تشخیص حق از باطل
ما این شبهات را گاهی از دیگری سئوال می‌کنیم که این کار حلال است یا حرام، بد است یا نه، خوب است یا نه، عاقبتش خوب است یا نه؛ این یک راه خوبی است، مشورت راه خوبی است، سئوال راه خوبی است. امّا یک ترازوئی هم در درون ما هست! فرمود: خدای سبحان فطرت شما را، درون شما را مثل دبّه خالی قرار نداد. که هر فکری، هر عقیده ای، هر خُلقی به آن بدهی، جا بدهد! بلکه کارهای بد، عقائد بد، نیّت های بد، اخلاق بد را اگر تحویلش بدهی، پس می زند. این ترازو را به هم نزن!! 
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
سید