وقتی به قم رسید غمش را ز یاد برد
هر آنچه عشق ، غیر شما داشت باد برد
وقتی که دست هاش به درب حرم رسید ...
یکباره باد رحمت حق سوی او وزید
بعد از سلام کردن خود پاسخی شنید
بی اختیار سوی ضریح شما دوید 
بی وقفه سر به روی ضریح شما گذاشت
در دل به جز نگاه شما آرزو نداشت...