حسی که من دارم به تو زیباست مثل/
حسی که یک عاشق به یک معشوق دارد/
اما نباید عاشق روی تو باشم/
آخرخدا قفلی بر این صندوق دارد/
....
من می گریزم از خودم، از عشق سرکش/
اما دلم در باطنش یعقوب دارد/
صبری که من کردم ز روی مه جبینت/
در بین این مردم فقط ایوب دارد/
...
از بس که محرومش نمودم از خیالت/
قلبم هوای عاشقی مهجور دارد/
هرلحظه می جنگم من و این نفس سرکش/
این عشق بازی "سعیکم مشکور" دارد/
...
هرشب دعا، شعبانیه، کل مفاتیح/
شاید خدایم رحمتی منظور دارد/
دارم امیدی تا در آن شهر مبارک/
عشق خودش را در دل من جا گذارد

سروده شده توسط یکی از رفقا