یا اباعبدالله...

جز مهر انتظار زخوبان نمی رود...

زندگی آسمونی ها

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
سید

نوعروس

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
سید

آن لحظه خبر شوى که...

از زلزله و عشق خبر کس ندهد ،


آن لحظه خبر شوی که ویران شده ای...

استاد شفیعی کدکنی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
سید

باز این چه شورش است که در جان واژه‌هاست

با اشک‌هاش دفتر خود را نمور کرد
در خود تمام مرثیه‌ها را مرور کرد

 

ذهنش ز روضه‌های مجسّم عبور کرد
شاعر بساط سینه‌زدن را که جور کرد

 

احساس کرد از همه عالم جدا شده ست
در بیت‌هاش مجلس ماتم به پا شده ست

 

در اوج روضه خوب دلش را که غم گرفت
وقتی که میز و دفتر و خودکار دم گرفت

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
سید

همسرداری آیت الله حق شناس

بعدازظهر یک روز سرد زمستانی در ماه رجب خدمت ایشان رسیدم. طلاب و دوستان تک تک در حال جمع شدن بودند تا مانند روزهای گذشته از وعظ و نماز جماعت ایشان کام جانشان را شیرین کنند.

ظاهر حاج آقا نشان می داد که نشاط روزهای دیگر را ندارد و غصه ای دارند.

بخاری نفتی علاءالدّین در وسط اتاق بود و کتری وقوری گلداری با دستمال تمیز دم کنی روی آن جلب توجه می کرد .

آیت الله حقّ شناس لب به سخن گشود و با نگاه به علاء الدّین سخنش را با ناله ی جانسوزی شروع کرد:

« ظهر بعد از ناهار یه قدری استراحت کردم و وقتی بیدار شدم دیدم بساط چایی هم به راهه ، استکان نعلبکی را برداشتم تا از سر چراغ چایی بریزم ، ( گریه راه صحبتشان را گرفت . )  این استکان و نعلبکی همچین به هم خورد که حاج خانم بیدار شد. »

ایشان چون دستشان رعشه شدیدی داشت طبیعی بود که اگر می خواستند چای بریزند سر وصدا می کرد و همسر ایشان که همواره مراقب ایشان بودند را خبر دار می کرد.

ایشان ادامه دادند :

« پیش خودم گفتم عبدالکریم شکمت کارد بخوره ! که برای مقصود خودت حاج خانم که روزه بود را بیدار کردی ! »

شدّت تأثر ایشان به قدری بود که به مباحث دیگر چندان پرداخته نشد ولی به نظر می رسد ماندگارترین  درس عملی اخلاقی بود که ایشان به همه ما دادند .

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
سید

علی سِپَر نمی خواهد..!؟

به علی ع فرمود؛

سِپَرت را بفروش و خرج زندگی ات کن

می دانست،

تا فاطمه س هست

علی ع و این خانه سپر نمی خواهند..!


yalatif.blog.ir
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
سید

تحکیم خانواده 6 (زنان امانت خدایی)

رسول خدا(صلى الله علیه وآله):
برادرم جبرئیل به من خبر می داد و همواره سفارش زنان را می کرد، تا آنجا که گمان کردم برای شوهر جایز نیست که به زنش حتی اف بگوید. شما زنان را به عنوان امانت خدایی گرفته اید.
مستدرک/ج2/ص155
اگر زنان امانت هستند، باید رسم امانتداری با آنان بجا آورد.
۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
سید

دکتر عباسی: حسن روحانی عضو مجلس خبرگان رهبری اعتقادی به قال الصادق و قال الباقر در مسئله اقتصاد ندارد+فیلم

دکتر حسن عباسی: حسن روحانی عضو مجلس خبرگان رهبری اعتقادی به قال الصادق و قال الباقر در مسئله اقتصاد ندارد.
این عیب فقط مربوط به وی نیست و هاشمی ،خاتمی و احمدی نژاد را نیز در بر میگیرد.
دریافت
حجم: 4.65 مگابایت
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
سید

هدیه کوچک

میگفت میخوام یه هدیه بفرستم جبهه، بخاطر کوچیکیش که ردش نمیکنید؟
همه همدیگر را نگاه کردند و گفتند نه قبول میکنیم. حالا چی هست هدیه ات؟
به نوجوان سیزده چهارده ساله ای اشاره کرد و گفت: پسرم!


پانوشتی از http://yalatif.blog.ir/:                      من قاسِمَم

سرباز تو...

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
سید

اجماع کردند که زهرا را منزوی کنند...

تنها از دولت برنمی‌آمد که زهرا را منزوی کند
 تنها از ملت ساخته نبود که زهرا را منزوی کند؛
 این دولت با آن ملت، این ملت با آن دولت دست نشانده، اجماع کردند که زهرا را منزوی کنند...
آیت الله جوادی آملی
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
سید

...

اگرخمیده علی، ازنماز آیات است
90شب است دراین خانه ماه می گیرد.
۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
سید

تحکیم خانواده 5 (کمک به همسر)

پیامبرخدا(صلى الله علیه وآله):
کمک کردن به همسر در خانه، کفاره ی گناهان بزرگ مرد است وخشم پرودگار را فرو می نشاند.
بحارالانوار/ج101/ص132
زن، لطیف و دارای روحیه ای حساس و شکننده است. کارهای خانه و بچه داری گاهی روحیه اش را خسته و آشفته می کند. کمک کردن به او در کارهای خانه موجب دلگرمی و آرامش او می گردد.
۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
سید

روضه های امشب و فردا...

زهرا با شرمندگی می گفت:

هدیه ناقابلی است علی

صورت،سینه،بازو...

...

خواستند با ترساندن

محسن را از تو بگیرند

شجاعتت را که دیدند

از در و دیوار کمک گرفتند.

...

تو را بدجور شهید کردند.

خرخر نفس های جانبازان شیمیایی 

یادگار نفس های نفسِ علی است.

...

دختر پیامبر را

اصحاب پیامبر می کشند
تا شاید بفهمیم
عشق دنیا
با ما چه خواهد کرد.


einlam.ir
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
سید

سیـزده به در نحس است یا میـــخ در؟!

فریح روز طبیعت زیباست؛ به شرطی که حواسمان به همه چیز باشد. تقویم این روزها بجز روز طبیعت واقعه ای دیگر را نیز روایت می کند. سیزده فروردین امسال شب ...

سر سفره ی غذا هم اول به فکر شکم بچه هاست؛ از دهان خودش می گیرد که شوهر و فرزندانش سیر شوند. دعا که می کند از همه یاد می کند؛ انگار نه انگار که خودش مریض است؛ حال ندارد؛ نفسش به سختی بالا می آید!

چوب خط همسایه ها پر شده؛ همه بدهکار اویند، اما باز هم به فکر آن هاست. برایشان دعا می کند. در شهر، داستان شب عروسیش پیچید. تازه عروس از داخل حجره بعد از چند لحظه با لباس نویی که لحظاتی قبل بر تن داشت برگشت و آن را به گدا داد. لباس کهنه اش را شب اول عروسی پوشید و گفت: آنچه برای خود می پسندی برای دیگران بپسند...

مادر است دیگر؛ کاریش نمی شود کرد. انگار از روز اول که همه سوگند یاد کردند،قسم او با بقیه فرق داشته! قسم خورده فقط مادر باشد. مادر بچه ها، مادر پدر؛ مادر همه عالم.

این «مــادر» هم برای خودش عالمی دارد. همه چی دارد غیر از «من». اصلا این عبارت با «منیت» تناسبی ندارد. «ما» و «در» هم در مادر معنا پیدا می کنند. 

اگر جنت اعلای خداوند دری دارد همین مادر است و «ما» برای ورود به آن باید مهر مادر داشته باشیم. از یک طرف دیگر «در» نیز جرات نزدیک شدن به مادر را ندارد اگر «مـا» باشیم! با مادر باشیم؛ کنارش باشیم؛ عصای دستش باشیم. اگر بین «ما» و «در» فاصله افتاد همه چیز خراب می شود. همان "در" مقدسی که "ما" را در کنارش نداشته باشد نحس می شود و می شکند و می سوزاند و آتش به پا می کند! 

من به نحسی در و دیوار معتقدترم تا به سیزده به در! سیزده به در "ما" دارد ؛ "ما" هم سیزده به در داریم ؛ اما بعضی وقت ها "در"، "مـــا" ندارد . ما هم که نباشیم میخ معرکه گردان می شود؛ نحس می شود ، شوم می شود...

مــــادر! دارند در می زنند ؛ اما شما پا نشو ، ما هستیم.

سجاد توکلی

منبع

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
سید

اینم روضه مادرم...

مردک پست که روزی نمک حیدر خورد
نعره زد بر سر مادر به غرورم بر خورد
ایستادم به نوک پنجه ی پا اما حیف
دستش از روی سرم رد شد و بر مادر خورد
۲ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
سید